تبریک سال نو

  نوروزتان همراه با شکفتن بهار آرزوهایتان مبارک باد  

برگزاری جام قهرمانی جودو دانش آموزی استانی - اسفند 89

در روز جمعه مورخه 20/12/89 ، تیم جودو شهرتان قائم شهر در مسابقه قرمانی استان شرکت کرد که با کسب 3 مدال طلا و 2 نقره و 1 برنز بعد از تیم نوشهر به مقام دومی رسید و تیم چالوس به مقام سومی رسید و ساری 1 چهارم شد . 

در وزن 90کیلوگرم عباس برادران از چشمه سر شرکت کرده بود . که بازی اول و دوم را با امتیاز ایپون (ضربه فنی) برنده شد. وبه فینال راه یافت. در بازی فینال با جودو کار تیم چالوس که دارای مقام دوی نوجوانان در آسیا بود ،مبارزه کرد که در دقیقه دوم از مبارزه ضربه شد و مسابقه را واگذار کرد و مقام دومی بسنده کرد و گردن آویز نقره را به گردن آویخت.   

پیامک ویژه عید نوروز

بی اجازت دفتر  ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه

نوروز ۹۰مبارک

—————————

یادت باشه:تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه.

بازم ۱سال کار و خستگی!

(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی)

—————————

امروز ۲ نفر آدرس و شماره تلفنت رو ازم خواستن منم بهشون دادم

یکیشون خوشبختی و اون یکی سعادت

سال ۹۰میان سراغت !

برگزاری جام فوتسال ولایت ۲

جام ولایت ۲ 

 امسال به مناسبت سی و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ُ در منطقه چشمه سر برگزار شد. 

با شر کت ۸ تیم از بچه های چشمه سر ومحلهای همجوار... 

 بازی در سالن اماعلی حبیبی شهرستان قائم شهر در تاریخهای ۳و۴/۱۲/۸۹ برگزارشد... 

تیم های محصولات صنایع جمع و جوانان چشمه سر به فینال رفتن .که تیم جوانان چشمه سر با نتیجه ۴ بر ۲ تیم صنایع جمع را شکست داد و جام قهرمانی را برد.... 

 این جام پنجمین سری از جام های برگزارشده در منطقه چشمه سر بوده.

اردوی پهنه کلاء

آخرهفته  گذشته ... بیست و هشتم و بیست و نهم .. پنج شنبه و جمعه ...   با بروبچها محل رفتیم پهنه کلای ساری (۲۶ نفر بودیم)و شب اتاق گرفتیمو موندیم شام خوردیم (کباب بود)و تا ساعت ۴ بچه ها باهم بازی میکردن تو اتاق وبعضیها هم خوابیدن .... 

 بعد بیدار شدن نماز صبح که خوندیم خوابیدیم تا ۹ و صبحانه رو ساعت ۱۰ خوردیم وساعت 11 حر کت کردیم. 

 از جنگل پهنه کلاء به سمت روستای پرچینک و بعد 4 ساعت پیاده روی تو جنگل رسیدیم به پرچینک و بات ماشین برگشتیم  به محل...

 چه صفایی داشت پیاده روی تو جنگل ، البته هوا نم نم بارون میزد.... خلاصه خوش گذشت ... علی الخصوص شوخی هایی که بچها با هم میکردم.. البته من با با یکی از بچه ها رو خیلی اذیت کردم ( اسمش مصطفی بود هه هه) 

کلی حال داد ... ازی کارا باید بیشتر بکنیم ....